پژوهش حاضر در پی بررسیِ ویژگیهای تصویرپردازیِ نمایشنامۀ سه تابلوی مریم اثر میرزاده عشقی بوده است. از اهداف پژوهش تحلیل و بازشناسیِ این نمایشنامه در بستر انتشار، و همچنین تطبیقِ مشخّصاتِ صوری آن با آگاهیِ گروههای اجتماعیِ حاضر در عرصۀ سیاست در قاجار متاخّر بوده است. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوالات بوده است: ادبیات، به مثابه نوشتاری تکثیر یافته با ابزارِ نوینِ مکانیکی، چگونه بهعنوان ابزاری سیاسی در دستِ نویسندگان و روشنفکران از جمله میرزادهعشقی قرار میگیرد؟ این نویسندگان (از جمله میرزاده عشقی) چگونه آگاهیِ خویش را (و گروهِ اجتماعی خویش را) علاوه بر مضمون و درونمایه، در جنبههای صوریِ آثارشان (خصوصا سه تابلوی مریم) بازمینمایانند؟ در نهایت این نتیجه حاصل شد که رجوع به عینیّت، بهمثابه ایمان به علم و ارزشهای نوینِ ترجمهیافته، در آثار مختلف در جنبههای گوناگونی از آثارِ هنری سرایت میکند. در این میان سه تابلوی مریممیرزاده عشقی این ایمان به «رایالعین» را، در حدِّ اعلای آن اعمال میکند و برای اوّلین بار زاویۀ دید، راوی، و در نهایت گونهای تصویرپردازی را پیش میکشد که تماما بازتابندۀ این رجعتِ معرفتشناختی است. پژوهشِ بنیادی حاضر، با رویکردِ توصیفی-تحلیلی و روشِ جمعآوری اطلاعات کتابخانهای و با اتّخاذِ روشِ ساختگراییِ تکوینی صورت پذیرفته است.