هوش مصنوعی با پیشرفتهای اخیر خود، تحول چشمگیری در عکاسی ایجاد کردهاست. این فنآوری توانایی خلق تصاویر بدون نیاز به سوژه یا دوربین را دارد و مرز میان واقعیت و مجاز را به چالش میکشد. هوش مصنوعی دیگر خود را به غایت بسط داده و چنان قدرتی را دارد که تصویر، فیلم، موسیقی، متن.... را بسازد. ولی ظهور و تکیه بر این سیستمهای قوی و پیچیدۀ هوش مصنوعی، باعث ایجاد چالشهایی در مفهوم واقعیت، خلق و مالکیت میشود که شاید ورطه نابودی برای بعضی از مشاغل یا حرفهها باشد. یکی از این موارد، هنر و خصوصا هنر عکاسی است. این تحول، پرسشهای بنیادینی را در باب مفهوم واقعگرایی، اصالت تصویر و ماهیت عکاسی برانگیختهاست. آیا تصویری که هرگز وجود خارجی نداشته، میتواند حقیقتی بصری را بازنمایی کند؟ در مواجهه با تصاویر تولید شده توسط الگوریتمها، مرز میان بازنمایی و تخیل چگونه بازتعریف میشود؟ مقاله حاضر با هدف بررسی نقش دوگانه هوش مصنوعی در عکاسی، میان دو قطب واقعگرایی و شبیهسازی، به تحلیل تاثیرات این فنآوری بر فرآیند تولید و ادراک مخاطب میپردازد. اطلاعات به روش کتابخانهای بهدست آمد.