ریزوم، واژهای که نخستین بار توسط ژیل دلوز مطرح شدهاست، در ابتدا در فلسفه و علوم زیستی بهکار میرفت. با ظهور هنرمندان و متفکران عرصۀ پستمدرن، این واژه به هنر از جمله هنرهای اجرایی و نمایشی نیز راه یافت. اجرای تعاملی نیز نمونهای دیگر از اجراهای نمایشی دورۀ پستمدرن محسوب میگردد که در آن هنرمند بستری برای تعامل بین مخاطب و اثر خود فراهم میکند. در این مقاله سعی بر آن است که به این سوال پاسخ داده شود: آیا میتوان اجرایی تعاملی را با استفاده از مولفههای ریزوماتیک کارگردانی کرد؟ با تطبیق مولفههای ریزومی دلوز و شاخصههای هنر تعاملی میتوان دریافت که کارگردان آغاز یک اجرا را آماده میکند. اینکه مخاطب در کدام لحظه با اثر روبهرو و سپس همراه میشود و تعامل میکند، هیچگاه قابل پیشبینی نیست.حضور هر مخاطب میتواند به مانند ریشههای گیاهی در نظر گرفته شود که باعث رشد و نمو اجرا شده و مسیر آن را نه تنها قطع نمیکند، بلکه راههای جدیدی باز کرده و بر ادامه اجرا تاثیرات قابل توجهی میگذارد. اجرای تعاملی مانند ریزوم هیچ نقشۀ راهی ندارد، تنها ایدهای ابتدایی برای آغاز دارد و ادامۀ راه غیرقابل پیشبینی و غیرچهارچوبمند است. این تحقیق به شیوۀ توصیفی-تحلیلی انجام شده و اطلاعات آن به شیوۀ کتابخانهای بهدست آمدهاست.
Shayani Majd D. Studying the Rhizomatic Concept From Gilles Deleuze's Perspective in Interactive Performance Directing. 3 2025; 4 (7) : 4 URL: http://art-studies.ir/article-1-154-fa.html