نقد روانکاوانۀ پساساختارگرا از نقاشی کفشهای مندرسِ ونسان ونگوگ
|
ناصر مقدم کوهی |
|
|
چکیده: (72 مشاهده) |
یکی از موضوعاتی که ونسان ونگوگ، نقاش هلندی برای آثار خود برمیگزید، کفشهای کهنه و فرسوده بود. این آثار واکنشهای زیادی را از سوی منتقدان و فلاسفه ایجاد کرده است. در این مقاله با مطالعۀ نظر فلاسفۀ پساساختارگرا از منظر روانکاوی به یکی از مهمترین آثار ونگوگ، کفشهای مندرس، پرداخته میشود. این تحقیق از منظر هدف، بنیادی- نظری و از منظر شیوه انجام، توصیفی-تحلیلی بود. اطلاعات به شیوه کتابخانهای بهدست آمد. بررسیها نشان میدهد ونگوگ یک خودشیفته به معنای فردی بدبین، مردم گریز و دشمن اجتماع نیست، بلکه نوعی از خودشیفتگیِ اسکیزوفرن را یدک میکشد که در دیگری و در مردم جریان مییابد و این جریان به مدد ضربه قلمهای پیوستۀ او صورت میگیرد. ونگوگ در کفشهای خود، از رهگذر ضربات قلماش جاری شده است. وی میداند که چگونه بدن خود را به واژگان و ضربههای قلممو تبدیل کند. او این ضربههای قلممو را به شکل هذیانوار به کار میبرد. ونگوگ در این هذیان، ضربات قلممو را در موضوعاتاش جاری میسازد. بدن خود را در اشیاء، درختان و چهرههایی که میکشد، جاری میسازد. هر چند تابلوی کفشهای مندرس در ضربات پرتکرار و چرخان به پای تابلوهای دورۀ آرل نمیرسد، اما هنوز میتوان ضربات مکرر قلممو را روی آن احساس کرد. |
|
واژههای کلیدی: ونسان ونگوگ، کفشهای مندرس، روانکاوی، پساساختارگرایی |
|
متن کامل [PDF 536 kb]
(201 دریافت)
|
نوع مطالعه: پژوهشي |
موضوع مقاله:
هنرهای تجسمی دریافت: 1398/5/25 | پذیرش: 1398/9/19 | انتشار: 1398/12/29
|
|
|
|
|
ارسال نظر درباره این مقاله |
|
|