خانم یاسمن خنجری،
دوره ۴، شماره ۶ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
پردﮤ نقاشی «پاپ معصوم دهم» با الهام از ولاسکز، اثری از فرانسیس بیکن است، که بهعنوان یکی از ازآنخودسازیهای تاثیرگذار از شاهکار دوران باروک دیگو ولاسکز شناخته میشود. این اثر به یکی از شناختهشدهترین آثار بیکن تبدیل شدهاست. تصمیم او برای بازنمایی این اثر نمادین، سوالاتی در مورد انگیزههای او، تکوین اثر، و مرزهای تفسیر آن خصوصا از منظر روانشناسی برمیانگیزد. این پژوهش با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس چارچوب نقد هنری تری برت (با تغییراتی اندک)، به دنبال رمزگشایی لایههای پنهان معنایی اثر بوده و اینگونه نتیجه میگیرد که تصویر پاپ، نمادی علیه هر آنچیزی است که بیکن هست؛ او با بستن این نماد به صندلی، تحقیر آن و شکنجه کردنش، گویی در پی انتقام و دستیابی به پیروزی است. رابطﮥ شخصیت پاپ با بیکن، از ارتباط پیچیدﮤ او با پدرش نشات میگیرد. فرانسیس بیکن با استفاده از این اثر و با بهکاربستن شیوههای خاص خود برای خلق آثارش، از جمله استفاده از آثار سینمایی و عکاسی، به امکانی دست مییابد که تا با درنظر گرفتن پاپ بهعنوان نمادی از هر آنچه همواره در زندگی او تهدیدی برای هویت و خواستههایش بوده، پیام خود را که ابراز نفرتی به این مانع است، به مخاطب برساند.
یاسمن خنجری،
دوره ۴، شماره ۷ - ( ۱۲-۱۴۰۳ )
چکیده
پردۀ نقاشی «پاپ اینوسنت دهم» اثر دیگو ولاسکس، از آثار شاخص دورۀ باروک بهشمار میآید که از زمان خلق اثر تاکنون، توجه بسیاری از هنرمندان را به خود جلب کردهاست. این پژوهش با رویکرد ترکیبی روانشناختی ـ زندگینامهشناسی و بر پایۀ روش نقد هنری تری برت، ابتدا به بررسی زندگی ولاسکس و بستر اجتماعی و هنری شکلگیری آثار او میپردازد و نشان میدهد چگونه تاثیراتی از استادانی چون تیسین و روبنس در شکلگیری سبک او دخالت داشتهاند. سپس، با تمرکز بر نقاشی «پاپ اینوسنت دهم»، نقش ویژگیهای بصری و فنی مورد استفادۀ ولاسکس، نظیر توجه به حالات چهره، نورپردازی و رنگ، در نمایش همزمان جایگاه رسمی و جنبههای روانی شخصیت پاپ تحلیل میشود. در این میان، ویژگی بارز اثر آن است که هنرمند از بازنمایی صرف سوژۀ خود فراتر رفته و به شناخت لایههای درونی سوژه پرداختهاست. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که ولاسکس با تاثیرپذیری از تیسین، افزون بر ترسیم دقیق شباهتهای فیزیکی و نشاندادن نشانههای ظاهری مقام پاپ، ابعاد روانی او را نیز در نظر میگیرد. این رویکرد سبب شده نقاشی مزبور تاثیر قابل توجهی بر همعصران ولاسکس و خصوصا بر هنرمندان دورههای بعدی داشته باشد و بهمراتب به شیوههای متفاوتی مورد بازآفرینی قرار گیرد.